۱۳۹۲ آبان ۱۳, دوشنبه

۱۷

سلام
چی بنويسم؟
- از سياست؟ غر و لندهای هميشگی يا شايد هم فحشهای مودبانه و اعتراض و گلايههايی که انقدر تکرار شده بیارزش شده.
- از عشق؟ چيزی رو که تجربه نکردم ... تجزيه و تحليل يه احساس با منطق.
- نصيحت؟ شرافت و عزت و خوبی و ... چه حرفهای قشنگی ولی ... کسی بايد نصيحت کنه که خودش ... بگذريم.
حرفی برای گفتن نيست مگر همون داستانهای بیربط که برای دل خودم مینويسم. لطفا هيچ استنباط ديگه ای ازشون نکنين.

یک سال پيش در چنان روزی: اگر برای دل خودم بود به اين مقدمه احتياج نداشت! ... حقيقت اينه که آدم هيچ وقت نمیتونه به نظری که ديگران در موردش میدن بی اعتنا باشه ... مدتيه به اين نتيجه رسيدم که درصد زيادی از شخصيت افراد وابسته به انتظاراتيه که ازشون میره.