۱۳۹۵ فروردین ۱۲, پنجشنبه

دروغ آپريل

سلام


با همكار ايرانيم بدون هيچ برنامه ريزى قبلى اى ريختيم رو هم و يه دروغ آپريلى سرهم كرديم كه كل موسسه رفته سر كار. يكى از همكاراى ساده لوحمون همينطورى اومده بود تو اتاق سوال فنى بپرسه و بره كه چشمش افتاد به سوييچ ماشين تستمون كه روى ميز بود و خواست يه اسمال تالكى راه بندازه. از همكارم پرسيد ماشين دارى؟ اونم گفت آره يه Audi Q7 دارم. منم ديدم طرف باور كرده، گفتم اينا پول دارن بابا. خانوادگى يه چاه نفت دارن. همكارم هم يه مقدار براش توضيحات بازرگانى داد و چاه نفتشون رو روى نقشه نشونشون داد. الان ديگه ملت باور كردن كه همكارمون و خانواده اش يه چاه نفت و يه پالايشگاه خانوادگى دارن.
حالا من موندم كه ما اينا رو خوب فيلم كرديم، يا اينا تعطيلن!

خفن

سلام

با واژه خفن مشكل دارم. حالم از خفن بهم مى خوره. يجورايى بوى نادانى مى ده. انگار كه نسبت به يه آدمى احساس تحقير بهت دست بده، ولى در عين حال دليلش رو ندونى. دقيقا همين موقع است كه دست مى كنى توى هوا و يه دليل مجازى در مى آرى: طرف خيلى خفنه! همين دليل هوايى رو هم بسط مى دى به همه چى و اون آدم رو تبديلش مى كنى به خدا. ولم كنين بابا.