۱۳۹۱ فروردین ۳۱, پنجشنبه

خسته‌ام

سلام

لابوده خودش رو کشت. تیر آخر رو جواب رد به تز دکتراش زد. براش پیغام فرستادن که این تزی که تحویل داده توهین بوده به شعور هیئت بررسی کننده! ... لابوده اما فکر می‌کرد که این تزی که پنج سال روش کار کرده، جهان رو متحول می‌کنه! ... یک روز پس از خودکشی، فابیان رفت سراغ هیئت بررسی. هم‌رشته‌ای‌اش بود و معتقد که تز لابوده فرابشریه ... تز خوب بود. خیلی خوب. هیئت بررسی معتقد بود که این بهترین در تمام دوران بوده ... فقط یک شوخی بود. شوخی یک دستیار حسود که می‌خواست قبل از پرواز لابوده،‌اشکش رو ببینه ... لابوده اما مرد ... لابوده خیلی جنگیده بود. خسته بود. انقدر خسته که یک شوخی کارش رو ساخت!!!



پی‌نوشت: قسمتی از کتاب فابیان.

هیچ نظری موجود نیست: