۱۳۹۰ فروردین ۸, دوشنبه

برسد به دست آن بابا!

سلام
این قضیه هک شدن گواهینامه کمودو از طرف یک ایرانی که این روزها کلی سر و صدا کرده هم موضوع جالبیه. همین چند دقیقه پیش یک پیغام خوندم از این جناب به اصطلاح هکر که راست و دروغش چندان هم اهمیتی نداره … کلی حرف زده بود و قانون گذاشته بود که چون اسرائیل و امریکا میل ملت رو می خونن، من هم می خونم و … خودش رو از ارتش به اصطلاح سایبری جدا کرده بود ولی می گفت که دنیای دیجیتال رو کنترل خواهد کرد و اجازه نخواهد داد که کسی به رهبر و رئیس جمهورش اهانت و از این حرفا بکنه … یه جانم فدای رهبر هم زده بود ته قضیه!
برام جالبه. حقیقت اینه که اینجور تهدیدات هیچ اثری به ماها نداره. حالا مگه ما داریم چکار می کنیم که بترسیم از اینکه ایمیل هامون رو بخونن؟! ما همه تلاشمون اینه که آدم های بیشتری صدامون رو بشنون. دست ایشون درد نکنه که صدای ما رو به بسیجی و سپاهی جماعت هم می رسونه. بخدا قسم این یک غنیمته که ما فرصتی داشته باشیم که برای این جماعت هم حرف بزنیم … شاید که به راه اومدن … آخه عزیز من فکر کردی که هر کی کارش درسته پس خودش هم درسته؟! اینکه شما در دنیای صفر و یکی دیجیتال توانایی های فوق العاده ای داری دلیل نمی شه که در باقی موارد هم خفن باشی. مثل بیمارهای روانی که در عین نبوغشون روانی هستن و احتیاج به درمان دارن. نه عزیز من عصبانی نشو … نمی خوام که باهات کل کل کنم. ولی ماها که کار خطایی نمی کنیم که از دیده شدن و خونده شدنمون بترسیم. شما برو ببین که ریشه این ترس در خودت از کجاست. برو ببین چرا فکر کردی که چنین کاری به جنبش به قول خودت قلابی سبز ضربه می زنه … من این کارت رو عین خدمت به هر چی جنبش آزادی طلب می دونم. بذار ندای آزادی و حقانیت بگوش اون مامورین اطلاعاتی و سربازان خفن و البته گمنام امام زمان هم برسه … ما هدفمون هم همینه. همینکه شماها کمی از فکرهایی که باهاش تغذیه نمی شین هم بهره مند بشین … اگر هم نگران شرعی بودنش هستی من همینجا بهت اجازه می دم که حتی ایمیل های شخصی من رو هم بخونی … باشد که بعله

هیچ نظری موجود نیست: