۱۳۹۰ فروردین ۹, سه‌شنبه

فرهنگ ایرانی

سلام
گیوه ام برام تنگه. درش نمی گنجم!



پی نوشت: بچه که بودیم یه نوزادگونه ای اومده بود خونمون و صاف رفته بود سراغ سبد میوه های مصنوعی. دستش رو دراز کرده بود و یه موز کرده بود تو دهنش. من از اون موقع در فکرم که حالا بچه بوده نفهمیده که مصنوعی بوده ... ولی موز رو که با پوست نمی خورن آخه!

هیچ نظری موجود نیست: