۱۳۹۱ مهر ۱۷, دوشنبه

پیچ هرز

سلام

این روزها زیاد از جدایی ها می شنوم. انگار که جزیی از رابطه باشه! برای من نیست. همیشه با خودم فکر می کردم که اگر با قصد کوتاه مدت وارد یک رابطه بشم، خیانته. دوستی معمولی نیست، رابطه است! برای من اینطور تعریف می شه که بی انتهاست و محدودیتی هم در کار نیست. نمی فهمم آدم هایی رو که از همون ابتدا برنامه جدایی رو می ریزن! نمی فهمم چرا باید وارد رابطه بشن و دوستی معمولی شون رو به یک شراکت تبدیل کنن. نمی گم که از ابتدا خودت رو بند کنی و بدون شناخت کافی شریک زندگیت رو انتخاب کنی. حرفم اینه که اگر چیزی در رابطه هست که ابدی بودنش رو غیرممکن می کنه، چرا باید از دوستی معمولی فراتر بری؟! چرا باید فرصت ها رو از خودت و دیگری بگیری؟ آیا می شه اینطوری سکس رو توجیه کرد؟ برای من این سکس توجیه شده بدتر از بی بندباری ایه که بخاطر فرار از اون، بخوام وارد یک رابطه بشم ... نمی دونم ... تند می شم ... هراسناکم ... از این هم رابطه نابود شده بیزارم. فکر می کنم که اگر کسی چندین رابطه نابود شده داشته باشه، هیچ وقت نمی تونه به یک رابطه ابدی برسه. بنظرم دوستی کردن مثل یه پیچ می مونه. اگر مدام شل و سفتش کنی هرز می شه و دیگه هیچ وقت سفت نمی شه.

هیچ نظری موجود نیست: