۱۳۹۴ فروردین ۵, چهارشنبه

پایان سریع

سلام


گاهی اوقات از تخیلات خودم و افکاری که تو ذهنم می گذره وحشت می کنم. فکر می کنم که بارها تا مرز خودکشی رفته باشم. لحظه ای و بی اساسه، ولی انقدر قویه که به راحتی می تونم تصور کنم که در یک آن کار رو تموم کنم. از همه ممکن تر اینه که یه لحظه از یه جای بلند بپرم پایین. یه بار سوم دبیرستان که بودم نزدیک بود این کار رو بکنم. خیلی نزدیک ... همه چی خیلی مسخره شروع شده بود، ولی خیلی جدی شد و تقریبن هیچ بود که جلوم رو گرفت.
لیشت بهم می گه لوسی. شاید هستم که انقدر به پایان دادن به همه چی فکر می کنم. شاید هم یه مشکل روانی باشه. می خوام با روانشناس دانشگاه صحبت کنم. دیدم که توی موضوعاتشون، در کنار اعتیاد به اینترنت و فیسبوک (!)، افکار خودکشی هم بود.

هیچ نظری موجود نیست: