۱۳۸۴ بهمن ۱۵, شنبه

۱۴

سلام

فکر کردم حالا که بحث هسته ای داغه بد نيست ما هم از خود افاضات در کنيم.
من اصلا برام مهم نيست که ما چقدر به انرژی هسته ای احتياج داريم يا اين انرژی چقدر سالمه و ... من فکر می کنم اين مسئله تبديل به يه نماد شده. نماد ايستادگی ايران در برابر حرف زور. اين مقاومت برای من کافيه که بخوام ازش دفاع کنم و فکر کنم ارزشش رو داره. واقعيت اينه که ترس از سلاح هسته ای مطرح نيست و اينو همه می دونن مسئله همونيه که لاريجانی گفت. فکر می کردم چرا اين حرف لاريجانی تيتر نشد و به عنوان يه سوژه خبری برای رسوايی غرب رو نشد! به اين نتيجه رسيدم که غرب نخواست ٬ غرب نخواست که روزنامه ها اونو جدی بگيرن وگرنه می تونست تو تاريخ ثبت بشه (اگر تو جريان نيستی ٬ لاريجانی تو کنفرانس خبری گفت که در جلسات به ما گفتند که ما نمی خواهيم شما به انرژی هسته ای برسين).
خيلی ها می گن که به مصلحت نيست ٬ اين نشون ميده که ما از پايه با هم اختلاف داريم. يه گروه هنوز به عدالت، حق ٬ عزت و ... اعتقاد دارن و گروه ديگه فکر می کنن دوره ی اين حرف ها تموم شده و از شعار فراتر نيست. اما بايد قبول کنيم اين مفاهيم برای فيلم و تئاتر بوجود نيومدن اينا مفاهيم کاربردی بودند و هستند اينا برای زندگيند و واقعا جای تاسفه که مفاهيم زيبايی که همه به ارزششون معترفن ديگه ارزش ندارن و گاهی اوقات توی تئاتر و فيلم اون هم بصورت نمادين مطرح می شن.
اين يکی از نشونه های زوال زندگی انسانه٬ اينکه بدونی چيزی خوبه و اونو انکار کنی.

يك سال پيش در چنان روزی: سياست موضوعيه كه نظر آدم زود به زود در موردش عوض می شه. راستش جا خوردم وقتی ديدم يك سال از شروع اين مسئله گذشته! گويا صدا و سيما پيشرفت قابل ملاحظه ای كرده كه همچنان اين موضوع رو زنده نگه داشته. در مورد انرژی هسته ای قبول دارم كه راهيه كه بايد برای پيشرفت رفت، ولی از اينكه انقدر ازش سؤاستفاده می شه حالم بهم می خوره. البته روزی رو ميبينم كه همين بچه هايی كه برای نگه داشتن حق مسلم بزرگترها حلقه ی انسانی بستن، برای پس گرفتن حق از دست رفته دوباره صف ببندن ولی اين بار در جهت عكس!

هیچ نظری موجود نیست: