۱۳۹۱ مهر ۱۹, چهارشنبه

یا ما امامزاده ایم یا اینا خنگ!

سلام

نشسته بودیم سر میز شام که نمی دونم چطوری پرفسور سر صحبت رو باز کرد که آره این کارگرا که می آن اتاقاموم رو تمیز می کنن، من سعی می کنم طوری باهاشون رفتار کنم که احساس کمبود نکنن. در اتاقم رو باز می کنم و باهاشون صحبت می کنم و برای مثال می گم که اینجا رو اینطور تمیز کنین و ... ملت هم تایید کردن و یک ربعی در تایید پرفسور بداهه سرایی کردن.
بعد نیم ساعت بحث رسید به اینجا که آره این بیچاره ها کار خیلی ضایعی دارن و اگر به من بیشتر پول بدن هم حاضر نیستم این کار تکراری رو بکنم ... خواستم بگم که کار تو هم از نظر اون تکراری و مسخره می آد که در بی زبانی موندم و منظورم رو نفهمید ... نمی دونم از خنگی شونه یا چی که طرف رو داخل آدم حساب نمی کنن ولی فکر می کنن که دارن باهاش یه رفتار انسانی می کنن! یعنی ما امامزاده ایم یا اینا انقدر خنگن؟!

هیچ نظری موجود نیست: