۱۳۸۴ دی ۱۸, یکشنبه

۸

سلام

هرکی ندونه خودم می دونم که خيلی طرفدار نظام و دولت هستم و ازش دفاع می کنم (از نظر خودم اين کاريه که همه بايد بکنن). ولی بعضی وقتها آدم به اين فکر می افته که داره تعصب الکی به خرج می ده! از کسانی دفاع می کنه که ارزشش رو ندارن. بعضی وقتها يه چيزايی می بينم که بعدش ميگم ”ما رو بگو که سنگ کی رو به سينه می زديم“. خب آدم اينجور موقع ها می مونه که چيکار کنه! فکر کنم بهترين راه اينه که هيچ وقت جهتگيری نداشته باشی ٬ فقط نظرت رو راجع به يه چيزی بدی (از روی عقلت نه اينکه چون اونا يا اينا اين کار رو کردن ازش دفاع کنم يا باهاش مخالفت کنم).
البته اين راهی نيست که کسی به ذهنش نرسه ٬ همه می دونن و همه می خوان، ولی سخته. چون بايد سعی کنی که توی هيچ حالتی پيش زمينه فکری نداشته باشی (که ممکن نيست) پس بايد سعی کنی که پيش زمينه رو وارد نکنی. اينطوری بايد آمادگی داشته باشی که کسی که برات اسطوره بوده رو نقد کنی ٬ نبايد هيچ کس رو عاقل کامل بدونی و درواقع نبايد به هيچ کسی تکيه کنی. می تونی ازش ايده بگيری ولی اول بايد کاملا حلاجيش کنی (به نظرت اين ممکنه؟).

هیچ نظری موجود نیست: